نگاهی به مجموعه (سی سنگ)؛
راز پرترههای سنگی
ایلام پیشینهای آنچنانی در عکاسی ندارد و اگر دارد همانند نگاه رنجور مردمانش در پشت هالهای از غبار پنهان مانده است. گاهاً جرقههای به طور شخصی و منفعل در گوشه و کنار استان دیده میشود اما افسوس که با سردی و بی توجهی مسئولین به خاموشی گراییده است.
فرج براری*
هر عکس گواهی یک حضور است. به راستی اگر عکسها نبودند چه بر سر خاطراتمان میآمد؟
هر عکس برای خودش داستانی دارد و پیامی است که باید رمزگشایی شود. ما همیشه با عکسهای بیشماری روبرو میشویم اما معمولاً چنان درگیر زندگی روزمره خود هستیم که به آسانی از کنار آنها میگذریم تا در خاطرات تصویریمان جایی نداشته باشند.
عکاسی فرایند نگاه کردن است و حاصل آن تجربهای است در لحظه، حتی اگر نگاه کردن به یک سنگ باشد، سنگی که بوده، هست و شاید بماند.
لیا حیدریان، عکاس ایلامی یکی از مجموعههای عکاسی خود به نام (سی سنگ) را معرفی کرده است، او این عکسها را طی دو سال و در سفرهای بسیاری که به مناطق مختلف استان ایلام و غرب کشور داشته، گرفته است.
مردم، منازل، گلها و پرترههای سنگی از موضوعات مورد توجه این عکاس است و کتاب آثار عکاسیاش هم سالها پیش با عنوان (ایلام سرزمین طلوع آفتاب) به طبع و نشر رسیده است.
این عکاس ایلامی بعد از دغدغه اولیه خود مانند گرافیک، کاریکاتور و همچنین عکاسی از پشت صحنه فیلمهای همسرش (جعفر نور محمدی) حس کرده است که برای آرمانهای هنریاش مفر قویتری را نیازمند است و از آن پس در جستجوی پروژههای عکاسی خود و به دنبال زیبایی محسورکننده و سوژههای فراموش شده به دل طبیعت زده و توانسته مجموعهای از پرترهها و سلف پرترههای طبیعی زیبایی را ثبت کند.
این عکسها در اولین برخورد، بیننده را به کنکاش در باب سحرآمیزی طبیعت که شکل و هویت این پرترههای سنگی را تشکیل داده وا میدارد. گویی که دست طبیعت همانند پیکرتراشی ماهر آنها را قوام داده است.
عکسهای لیا حیدریان گر چه حرفی تازه در مسیر عکاسی به شمار نمیآیند اما اگر آنها را با محدودیتهای شهرمان بسنجیم، کاری زیبا، بحثانگیز و در خور توجه است. او با پشتکار خود از مرزها و محدودیتها عبور کرده و توانسته به زبانی صریح و ناب در عکاسی نزدیک شود و کارهایش بارقههای امیدبخشی هستند که میتوان خوشبینانه به آن نگریست.
این هنرمند از شروع کار و درگیر شدن خود با عکاسی میگوید: با عکس گرفتن از پشت صحنه فیلمها کمکم شروع به عکس گرفتن از مناظر کردم، کنجکاو بودم و احساس کردم دغدغهام را پیدا کردهام، عکاسی را دوست داشتم و میخواستم لحظهها را ثبت کنم و بعد از آن پروژه طبیعت ایلام را کامل کردم، میخواستم این تجربه را با دیگران در میان بگذارم و این احساس فوق العادهای بود.
او در پاسخ به سوال نحوهی برخورد مردم با آثارش میگوید: تجربهی شگفتانگیزی بود، اینکه مردم عادی هم با عکسها ارتباط برقرار میکنند، آنها میآمدند و چیزی به عکسها اضافه میکردند، درباره آنها حرف میزدند و برای من به اشتراک گذاشتن این تجربه خوشایند بود، من در سالهای گذشته عکسها را در خانه هنرمندان تهران و همچنین اصفهان به نمایش گذاشتم که با استقبال بینظیری روبرو شدند.
این عکاس در توضیح مفهوم تجسم و مفهوم هنرمندانهای که میخواهد در آثارش ارائه دهد میگوید: این اشکال، معناهای بخصوصی را تداعی میکنند، من میخواستم آنها را همانگونه که هستند به نمایش بگذارم با تمامی معناهایشان.
ما وقتی به عکسهای لیا حیدریان و بخصوص مجموعه (سی سنگ) و پرترههای سنگی او نگاه میکنیم، به نظر پیش ازآنکه زیباییشناسانه باشند رمزشناسانه هم هستند چرا که میتوان از آنها تعابیر و معناهای متفاوتی برداشت کرد، چرا که با کیفیتی معمارانه به شکلی بر روی هم آمدهاند که اشکال و هیبت مجسمههای باستانی را به یاد میآورند.
ایلام پیشینهای آنچنانی در عکاسی ندارد و اگر دارد همانند نگاه رنجور مردمانش در پشت هالهای از غبار پنهان مانده است. گاهاً جرقههای به طور شخصی و منفعل در گوشه و کنار استان دیده میشود اما افسوس که با سردی و بی توجهی مسئولین به خاموشی گراییده است.
با اینکه 30 سال از عمر رشته عکاسی دانشگاهی در ایران میگذرد اما تاکنون کوششی برای تربیت عکاسان، آن هم بصورت علمی در استان ایلام صورت نگرفته است، ایلام با نبود آموزش علمی عکاسی، محدودیت امکانات اجرایی، نبود تشکلهای عکاسی، کم محلی مسئولین فرهنگی، عدم برگزاری نمایشگاههای تخصصی عکاسی و ضعف ارتباط با دیگر عکاسان کشور روبهروست که امیدواریم مسئولین و منصبداران فرهنگی توجه ویژهای به این هنر محجورمانده در استان داشته باشند.
*روزنامهنگار
هر عکس گواهی یک حضور است. به راستی اگر عکسها نبودند چه بر سر خاطراتمان میآمد؟
هر عکس برای خودش داستانی دارد و پیامی است که باید رمزگشایی شود. ما همیشه با عکسهای بیشماری روبرو میشویم اما معمولاً چنان درگیر زندگی روزمره خود هستیم که به آسانی از کنار آنها میگذریم تا در خاطرات تصویریمان جایی نداشته باشند.
عکاسی فرایند نگاه کردن است و حاصل آن تجربهای است در لحظه، حتی اگر نگاه کردن به یک سنگ باشد، سنگی که بوده، هست و شاید بماند.
لیا حیدریان، عکاس ایلامی یکی از مجموعههای عکاسی خود به نام (سی سنگ) را معرفی کرده است، او این عکسها را طی دو سال و در سفرهای بسیاری که به مناطق مختلف استان ایلام و غرب کشور داشته، گرفته است.
مردم، منازل، گلها و پرترههای سنگی از موضوعات مورد توجه این عکاس است و کتاب آثار عکاسیاش هم سالها پیش با عنوان (ایلام سرزمین طلوع آفتاب) به طبع و نشر رسیده است.
این عکاس ایلامی بعد از دغدغه اولیه خود مانند گرافیک، کاریکاتور و همچنین عکاسی از پشت صحنه فیلمهای همسرش (جعفر نور محمدی) حس کرده است که برای آرمانهای هنریاش مفر قویتری را نیازمند است و از آن پس در جستجوی پروژههای عکاسی خود و به دنبال زیبایی محسورکننده و سوژههای فراموش شده به دل طبیعت زده و توانسته مجموعهای از پرترهها و سلف پرترههای طبیعی زیبایی را ثبت کند.
این عکسها در اولین برخورد، بیننده را به کنکاش در باب سحرآمیزی طبیعت که شکل و هویت این پرترههای سنگی را تشکیل داده وا میدارد. گویی که دست طبیعت همانند پیکرتراشی ماهر آنها را قوام داده است.
عکسهای لیا حیدریان گر چه حرفی تازه در مسیر عکاسی به شمار نمیآیند اما اگر آنها را با محدودیتهای شهرمان بسنجیم، کاری زیبا، بحثانگیز و در خور توجه است. او با پشتکار خود از مرزها و محدودیتها عبور کرده و توانسته به زبانی صریح و ناب در عکاسی نزدیک شود و کارهایش بارقههای امیدبخشی هستند که میتوان خوشبینانه به آن نگریست.
این هنرمند از شروع کار و درگیر شدن خود با عکاسی میگوید: با عکس گرفتن از پشت صحنه فیلمها کمکم شروع به عکس گرفتن از مناظر کردم، کنجکاو بودم و احساس کردم دغدغهام را پیدا کردهام، عکاسی را دوست داشتم و میخواستم لحظهها را ثبت کنم و بعد از آن پروژه طبیعت ایلام را کامل کردم، میخواستم این تجربه را با دیگران در میان بگذارم و این احساس فوق العادهای بود.
او در پاسخ به سوال نحوهی برخورد مردم با آثارش میگوید: تجربهی شگفتانگیزی بود، اینکه مردم عادی هم با عکسها ارتباط برقرار میکنند، آنها میآمدند و چیزی به عکسها اضافه میکردند، درباره آنها حرف میزدند و برای من به اشتراک گذاشتن این تجربه خوشایند بود، من در سالهای گذشته عکسها را در خانه هنرمندان تهران و همچنین اصفهان به نمایش گذاشتم که با استقبال بینظیری روبرو شدند.
این عکاس در توضیح مفهوم تجسم و مفهوم هنرمندانهای که میخواهد در آثارش ارائه دهد میگوید: این اشکال، معناهای بخصوصی را تداعی میکنند، من میخواستم آنها را همانگونه که هستند به نمایش بگذارم با تمامی معناهایشان.
ما وقتی به عکسهای لیا حیدریان و بخصوص مجموعه (سی سنگ) و پرترههای سنگی او نگاه میکنیم، به نظر پیش ازآنکه زیباییشناسانه باشند رمزشناسانه هم هستند چرا که میتوان از آنها تعابیر و معناهای متفاوتی برداشت کرد، چرا که با کیفیتی معمارانه به شکلی بر روی هم آمدهاند که اشکال و هیبت مجسمههای باستانی را به یاد میآورند.
ایلام پیشینهای آنچنانی در عکاسی ندارد و اگر دارد همانند نگاه رنجور مردمانش در پشت هالهای از غبار پنهان مانده است. گاهاً جرقههای به طور شخصی و منفعل در گوشه و کنار استان دیده میشود اما افسوس که با سردی و بی توجهی مسئولین به خاموشی گراییده است.
با اینکه 30 سال از عمر رشته عکاسی دانشگاهی در ایران میگذرد اما تاکنون کوششی برای تربیت عکاسان، آن هم بصورت علمی در استان ایلام صورت نگرفته است، ایلام با نبود آموزش علمی عکاسی، محدودیت امکانات اجرایی، نبود تشکلهای عکاسی، کم محلی مسئولین فرهنگی، عدم برگزاری نمایشگاههای تخصصی عکاسی و ضعف ارتباط با دیگر عکاسان کشور روبهروست که امیدواریم مسئولین و منصبداران فرهنگی توجه ویژهای به این هنر محجورمانده در استان داشته باشند.
*روزنامهنگار