از خالهبازی تا مجریگری
گویندهای که علاوه بر کار رادیو مدتهاست با اجرای پرلبخند خود در برنامه مانگهشو صفا و صمیمیت را برای خانههای مردم استان به ارمغان آورده است. آرزو خانی با حضور در دفتر فریاد از راههای موفقیتش در عرصه مجریگری گفت
بیشک رادیو جای آدمهای مهربانی است که با صدای گرم و دلنشین خود به دیگران درس زندگی میدهند. همیشه رادیو پاتوق انسانهایی بوده که با قلب بزرگ خود میتوانند همه را دوست داشته باشند. رادیو را که روشن میکنی صدای گرم یکی از همین آدمهای بامحبت را میشنویی که با لهجه دلنشین کلهری موسیقی احساسات ما را نوازش میدهد. گویندهای که علاوه بر کار رادیو مدتهاست با اجرای پرلبخند خود در برنامه مانگهشو صفا و صمیمیت را برای خانههای مردم استان به ارمغان آورده است. آرزو خانی با حضور در دفتر فریاد از راههای موفقیتش در عرصه مجریگری گفت.
در چه رشتهای تحصیل کردهاید؟
در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک تحصیل میکردم ولی علاقهای به این رشته نداشتم و علاقهام رشته ادبیات بود چون داییهایم شعر میگفتند بیشتر به سمت ادبیات سوق داده شدم و برای کنکور، رشته ادبیات را انتخاب کردم و تا ارشد ادبیات هم پیش رفتم. غیر از ادبیات، دوست دارم در رشتههای روانشناسی و علوم اجتماعی درس بخوانم چون کسی که مجری است باید یک روانشناس و پژوهشگر خوب باشد تا هم بتواند به خوبی مشکلات جامعه را درک کند و هم به خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
آغاز فعالیت شما با رسانه از چه زمانی بود؟
سال ۷۵ که از طرف دبیرستان در جشنواره سرود شرکت کردیم شعر و موسیقی گروه را خودم گفته بودم و اتفاقاً در استان هم اول شدیم و در آن مقطع به جشنوارههای علمی و فرهنگی خیلی اهمیت میدادند و این باعث شد که دانشآموزان آن زمان اگر هنری داشتند به آن دامن بزنند که البته این موضوع امروزه خیلی کمرنگ شده است.
در اختتامیه جشنواره از طرف صدا و سیما آمده بودند که با دانشآموزان مصاحبه کنند و با من هم مصاحبهای را انجام دادند و من با حاضر جوابی جواب سوالات آنها را دادم و مرحوم هادی شریفی که تهیهکننده صدا و سیما بود از من دعوت کرد که برای گویندگی و اجرا تست بدهم، من هم چون اعتماد به نفس بالایی داشتم در تست قبول شدم و بعد از آن برای اجرای برنامه زنده از من دعوت شد و شاید برعکس همه که از رادیو شروع میکنند و به تلویزیون میروند من از تلویزیون به رادیو رفتم.
سال اول دبیرستان که بودم و برنامه صبح بخیر ایران که پخش میشد و به معرفی جاذبههای ایلام میپرداخت من آن برنامه را ضبط و پخش میکردم.
سال ۸۳ بود که وارد رادیو شدم و آقای کوروش صادقی که مجری برنامه «ایواره وه خیر» بود و تهیهکنندگی آن را آقای سبزی برعهده داشت از من دعوت کردند که برای اجرا به برنامه آنها بروم.
از چه زمانی به کار مجریگری علاقه نشان دادید؟
زمان کودکی در حیاط خانه ما یک درخت انگور بود و من با همبازیهایم در زیر سایه آن درخت با اسباببازی و وسایل پلاستیکی خالهبازی میکردیم و خانههای کوچکی میساختیم، آن زمان همه دوست داشتند دکتر یا مهندس شوند ولی من همه را ساکت میکردم و یک روزنامه به دست میگرفتم و برای آنها خبر میخواندم و مجری میشدم و خاطرهانگیزترین بازیها را با بچهها انجام میدادیم، برعکس بچههای این دروه که با تبلت و موبایل بدون عاطفه مشغول بازی هستند.
آیا مطالعه در زمینه اجرا به شما کمک کرده است؟
کسی که میخواهد به عنوان مجری فعالیت کند باید سطح مطالعاتش را بالا ببرد چون در زمینه مجریگری هیچ چیز به اندازه مطالعه به شخص کمک نمیکند. مطالعه در زندگیام تأثیر زیادی داشته است البته سواد، مدرک نیست و صرف گرفتن مدرک، آدم را باسواد نمیکند بلکه سواد، درک شما درباره مشکلات است.
امروزه مدرکگرایی در جامعه ما زیاد شده است و شخص پول میدهد و مدرک میگیرد و حتی پروپزال و پایاننامه را به یک کافینت میدهد تا برایش انجام دهند. متأسفانه در فضای مجازی هم یک سری مطالب منتشر میشوند که سندیت علمی ندارند. مثلاً یک داستان یا مطلبی را منتشر میکنند و آن را به یک نویسنده غربی ارتباط میدهند در حالیکه همین مطلب را من در کلیله و دمنه خواندهام و اگر ما یک مقدار سطح مطالعه خود را بیشتر میکردیم هیچ مطلبی را بدون سند منتشر کنیم.
چه افراد و عواملی در موفقیت شما نقش داشتند؟
خانواده و داییهایم در زندگی و موفقیت من نقش بسیار زیادی داشتهاند و حمایت فرهنگی زیادی از من کردهاند. در دوران راهنمایی خیلی از کتابهای نویسندگان بزرگ ایران و جهان را مطالعه میکردم و نقش بسزایی در رشد و شکوفایی من داشتند.
محبوبیت بهتر است یا معروفیت؟
حقیقتاً محبوبیت خیلی زیباتر از معروفیت است چون ممکن است آدم بدی باشی و با همان بد بودن معروف شوی و این هم به خود شخص برمیگردد که کدام را انتخاب کند. من چون فرزند بزرگ خانواده بودم و خیلی به من محبت شد و همیشه ترس این را داشتم که این محبتها روزی کم شود.
راههای محبوب شدن چیست؟
اگر آدم بخواهد محبوب شود باید خودش باشد و نقش بازی نکند. شما نمیتوانید در قالب و یا لباس شخص دیگر خودتان را نشان دهید. مثلاً شخص آرزو خانی اگر میخواهد موفق باشد باید خود آرزو خانی باشد تا کوروش صادقی و یا اینکه ادای حمید یعقوبیان را در بیاورد.
اگر خودت نباشی گم میشوی و وجودت آزاردهنده خواهد شد اما اگر خودت باشی و نقش بازی نکنی، اخلاق و رفتارت کاملاً نشان دهندهی شخصیتت میشود. گاهاً یک لبخند معمولی میتواند فرد را محبوب کند تا اینکه فرد یک قیافه جدی داشته باشد. شما اگر به درخت نگاه کنید میبینید که درخت وقتی ثمر میدهد شاخه و برگهایش خم میشوند و این نشاندهنده افتادگی است، خضوع و خشوع هم به محبوب بودن فرد کمک میکند و فرد را از خودخواهی دور میکند.
ارزیابی شما از کار مجریگری چیست؟
کسی که به عنوان مجری فعالیت میکند نباید ساختارشکن و هنجارشکن باشد بلکه باید همیشه در چارچوب عمل کند و به آن چیزی که میگوید جامه عمل بپوشاند.
کار اجرا یک کار بسیار سخت است. ما را در هر لحظه و هر روز ارزیابی میکنند، یکی میگوید که اجرای خوبی ندارد، چرا این حرکت را انجام داد، چرا این حرف را زد و کلاً سلایق با هم فرق دارند و این انتقادات ممکن است در اجرای ما تأثیرگذار باشد. البته در زندگی من هم مشکلات وجود دارد ولی وقتی که برای اجرا آماده میشوم تمامی مشکلات را فراموش میکنم تا تأثیری بر اجرای من، چه در رادیو و چه در تلویزیون نداشته باشد و اگر این مشکلات بر فردی که قرار است کار اجرا را انجام دهد تأثیرگذار باشد خدای ناکرده، توهین به مخاطب است.
مهارت صحبت کردن از فاکتورهای مهمی است که باید شخص مجری داشته باشد مثلاً یک شخصی دارد صحبتهای قشنگی را بیان میکند و ممکن است چهره زیبایی نداشته باشد ولی چون حرفای قشنگی میزند به دل مینشیند. کسانی که در جهان در زمینه اجرا موفق بودهاند برای بیان صحبتهایشان از میمیک صورت خود استفاده میکنند و جذابیت کار خود را بالا میبرند.
در بحث ارزیابی که مردم از کار مجریگری دارند این را باید قبول کرد که تمام مخاطبانی که برنامه ما را گوش میدهند یا میبینند همگی از کار ما خوششان نمیآید و ما نمیتوانیم که نظر همه را به خود جلب کنیم.
این مشکل تنها در مجریگری نیست و اختلاف سلیقه در تمامی لحظات فرد وجود دارد. مخاطب ممکن است از آرزو خانی خوشش نیاید و هیچ اشکالی ندارد ولی به هر حال من کار خودم را انجام میدهم و در قبال کاری که انجام میدهم حقوق میگیرم.
تصور شما از مخاطب در زمان اجرا چیست؟
از نظر من لنز دوربین، مخاطب من است، من تکتک کسانی که از تلویزیون برنامه ما را مشاهده میکنند از لنز دوربین میبینم و تمامی مخاطبان برنامه را دوست دارم چون اگر مخاطبان برنامه را دوست نداشته باشم نمیتوانم کار اجرا را انجام دهم. ممکن است در بین مخاطبان برنامه من کسانی باشند که علاقهای به برنامهام نداشته باشند و برای اینکه بتوانم نظر مثبت آنها را جلب کنم باید پشتکار و تلاش خود را بیشتر کنم. در پیامکهایی که مخاطبان برای برنامه ما میفرستند هم پیامهایی وجود دارد که ابراز محبت میکنند و هم پیامهایی وجود دارد که به نحوی از من و برنامه انتقاد میکنند.
چه گروههایی بیشتر مخاطب برنامههایی مثل مانگهشو و دیگر برنامههای مشابه هستند؟
از بچه ۴ یا ۵ ساله که به من درخواست داده تا با او عکس بگیرم برنامه ما را دیده تا پیرزن و پیرمرد ۷۰ یا ۸۰ ساله جزو مخاطبان برنامه ما هستند. من بیشتر دوست دارم کسانی که کار فرهنگی یا علمی انجام میدهند برنامه ما را ببینند چون آنها میتوانند به برنامه مشورت دهند و به بهتر شدن آن کمک کنند. اگر کسی علمیتر و فنیتر به برنامه نگاه کند راهکار هنری به برنامه میدهد مثلاً اینکه چگونه مخاطب برنامه ریزش پیدا نکند.
آیا فکر میکردید برنامه مانگهشو این همه مخاطب داشته باشد؟
بله، چون مردم اینگونه برنامهها را دوست دارند. وقتی خسته از سر کار به خانه میآیند اگر یک برنامه وجود داشته باشد که درباره آداب و رسوم استان صحبت کند و شبیه شبنشینی اجرا شود و یک نمایش طنز هم در آن به اجرا شود قطعاً مخاطب خوبی دارد.
برنامههایی که اجرا میکنید به لحاظ فرم و محتوا کلیشهای نیستند؟
ما دوست داریم کسانیکه کار فرهنگی و هنری انجام میدهند و به نوعی هنرمند محسوب میشوند و بصورت فنیتر به قضیه نگاه میکنند در زمینه محتوا به ما کمک کنند مثلاً اگر قرار باشد محتوای برنامه عوض شود به ما مشورت دهند و با کار تیمی میشود خلاقیت بیشتری به خرج داد. شما اگر برنامهای مثل دورهمی را نگاه کنید به لحاظ کلیشه هیچ تغییری نکرده و فقط دکور برنامه عوض میشود. تمامی رسانهها به تکرار رسیدهاند چون به لحاظ محتوا دستشان خالی است.
نقدی به برنامه مانگهشو وارد شد که باعث بلوکبندی ایلیاتی است. یک قسمت از برنامه طایفه خزل میآید، قسمت دیگر از هلیلان مهمان برنامه هستند در حالیکه میشود از هلیلان فلان مهندس و از بدره فلان دکتر در یک برنامه مهمان شما باشند ولی در هر قسمت این برنامه فقط یک طایفه خاص مهمان شما هستند، نظر شما در اینباره چیست؟
برای شرکت در برنامه ما هماهنگ کننده داریم و با تهیهکننده برنامه هماهنگی میشود که چه طایفهای برای امشب در برنامه حضور داشته باشند و این دیگر به خود شخص هماهنگ کننده ارتباط دارد که چه کسانی را با خود به برنامه میآورد. حالا ممکن است فرمانداری و یا اداره ارشاد آن شهرستان تشخیص دهد که به فراخور محتوای برنامه چه کسانی به برنامه بیایند. البته اگر برنامه هم منحصر شود زیاد جالب نیست چون به عنوان مثال دانشگاه علوم پزشکی از دانشجویان خود به برنامه مانگهشو مهمان میفرستاد و متأسفانه همه دانشجویان در دسترس نبودند و وقتی اینها در برنامه ما حضور داشتند مردم اعتراض کردند که برنامه را انحصاری نکنید و فقط برای دکتر برنامه اجرا نکنید.
به نظر من این نقد اصلاً وارد نیست چون تمامی مردم حق دارند در برنامه حضور داشته باشند. مردم دوست دارند که یک شخص ریشسفید که سنی هم از آن گذشته در برنامه حضور داشته باشد و درباره کمبودها و مشکلات ایل و طایفه خود صحبت کند. برنامه مانگهشو میخواهد داشتهها و نداشتههای مردم را معرفی کند.
در برنامههای محلی که از صدا و سیمای ایلام پخش میشود از لباس محلی و لهجه کردی استفاده میکنید، آیا با توجه به ذائقه مخاطب طراحی شدهاند؟
توجه به زبان و فرهنگ بومی از نقاط قوت برنامههای صدا و سیما و خصوصاً صدا و سیمای ایلام است.
متاسفانه امروزه خانوادهها برای اینکه فرزندان خود را باکلاس جلوه دهند و لهجه نداشته باشند با فرزندانشان فارسی صحبت میکنند و بعضاً هم فارسی زیاد جالبی نیست و الفاظ کردی و فارسی را با هم قاطی میکنند و من روی این قضیه خیلی حساس هستم. برنامه مانگهشو هم یک برنامه محلی است و لباس محلی میپوشم و هیچ دلیلی وجود ندارد که مهمان برنامه، فارسی صحبت کند.
اگر قرار است که فارسی دست و پاشکسته صحبت کنیم بهتر است که صحبت نکنیم. ما با این کار در حق فرزندانمان ظلم میکنیم چون فارسی درست و حسابی به آنان یاد نمیدهیم. اگر با زبان محلی با فرزندانمان صحبت کنیم فرزندانمان درک بهتری از پدر و مادر خود پیدا میکنند و بهتر به والدین خود محبت میکنند.
حس و عاطفهای که در زبان مادری وجود دارد در هیچ جای دیگر نیست. اگر در یک خانواده، پدر و مادر به زبان کردی و فرزند خانواده به زبان فارسی صحبت کنند باعث میشود که بچه از لحاظ شخصیتی مشکل پیدا کند و دوهویتی شود و بعدها اعتماد به نفس او پایین بیاید.
به نظرم ما لباس محلی که به تن میکنیم خیلی بهتر از لباسهای امروزی است که عامه مردم به تن میکنند چون لباسهای محلی خیلی پوشیدهتر از لباسهای به اصطلاح امروزی است. لباس محلی باعث عزت و افتخار پدر و مادر ماست.
در صدا و سیما پارتی هم وجود دارد؟
به نظر من وجود ندارد مثلاً یک فرد را با پارتی نمیتوان برای کار اجرا به برنامه آورد چون مجریگری مثل کار اداری نیست که تایپ کنی یا نامهها را دستهبندی کنی. در کار اجرا همانگونه که از اسمش پیداست باید اجرا کنی و اگر توان آن را نداشته باشی نمیتوانی موفق باشی، بنابراین در مجریگری پارتی هیچ معنایی ندارد.
در کار مجریگری و حرفه خودم اگر کسی پیدا شود که بهتر از من کار اجرا، نویسندگی و گویندگی را انجام دهد من زمین ادب را میبوسم و از کار اجرا خداحافظی میکنم.
رادیو بهتر است یا تلویزیون؟
هر دو خوب هستند اما رادیو کمی راحتتر است چون نیازی نیست که حتماً لباس خاصی مثل لباس محلی برای اجرا به تن کنی و کمتر دیده میشوی. تلویزیون چون ارتباط مستقیم و حضوری با مخاطب داری کمی کار اجرای سختتری دارد و دیگر اینکه رادیو چون همه میتوانند به آن دسترسی داشته باشند خیلی بهتر از تلویزیون است.
کمکی که رادیو به شخص میکند این است که باید باسواد باشی و مطالعه زیادی داشته باشی که بتوانی مطالب خوبی را بنویسی. در رادیو موظفی که پیگیر باشی و به دنبال تحقیقات و مطالعات بیشتری بروی.
دوست دارید وارد سینما و عرصه بازیگری شوید؟
نه، هیچوقت علاقه نداشتهام چون بازیگر خوبی نیستم. من همیشه دوست داشتهام که خودم باشم زیرا در بازیگری باید نقش بازی کنی و در قالب دیگری وارد شوی. لذا با وجود پیشنهادهایی که داشتهام اصلاً علاقهای به این کار نداشتهام.
دستمزدتان چقدر است؟
بستگی دارد ولی اگر نگویم بهتر است.
برخورد مردم بیرون از صدا و سیما با شما چگونه است؟
برخورد مردم با من خیلی خوب است و نسبت به من خیلی لطف دارند و واقعاً من نیز مردم را دوست دارم.
کدامیک از برنامههایی را که در رادیو اجرا میکنید بیشتر دوست دارید؟
برنامه «ری و رسم ژیان» را خیلی دوست دارم.
غیر از خانواده و داییهایتان چه کسانی در مسیر موفقیت به شما کمک کردهاند؟
حقیقتاً غیر از آنها شوهرم خیلی به من کمک کرده و همه جانبه مرا حمایت کرده است.
در زمینه اجرا از کسی الگو میگیرید؟
الگوی خاصی ندارم و از تقلید خوشم نمیآید. من همیشه دوست داشتهام که خودم باشم.
چه افتخاراتی در کار خود کسب کردهاید؟
دیپلم افتخار اجرا از جشنواره تبریز، مجری برتر جشنواره اهواز، در جشنواره سنندج هم عنوان گوینده برتر رادیو را کسب کردم. سال گذشته هم به عنوان برترین بانوی استان و امسال هم به عنوان بانوی نمونه فرهنگی انتخاب شدم.
تألیف کتاب هم داشتهاید؟
تألیف و چاپ نداشتهام ولی اگر تحقیقاتم کامل شود حتماً به چاپ میرسانم. درباره واژههای کلهری که به کار میبریم و کمکم به دست فراموشی سپرده میشوند تحقیق میکنم و یا در مورد ضربالمثلهای کردی و اینکه ریشه آنها چیست و از کجا به زبان کردی وارد شدهاند. این دو موضوع را با هم اگر کامل شوند به امید خدا به زودی به چاپ میرسانم. در حال جمعآوری یک سری داستانهای کوتاه هم هستم که بیشتر برای رسانه و رادیو و تلویزیون خوب است و قبلاً در برنامه «ری و رسم ژیان» بهعنوان مونولوگ از آنها استفاده کردم و شبیه تکگویی هستند.
آدم انتقادپذیری هستید؟
بله، ولی به شرط اینکه صرف انتقاد باشد و نه تخریب.
برای کسانی که میخواهند مجری شوند چه صحبتی دارید؟
کسی که قرار است مجری یا گوینده شود در مرحله اول باید خودش باشد و در قالب و لباس شخص دیگری نرود و تقلید کورکورانه نکند. کسی که میخواهد مجری خوبی باشد باید به فن بیان مسلط باشد. سواد رسانهای هم خیلی مهم است و اینکه ارتباط قوی داشته باشد و بتواند با رسانهها به خوبی ارتباط برقرار کند و به روز باشد.
به نظر خودتان مجری موفقی هستید؟
به نظر خودم موفق هستم ولی به آن چیزی که دنبالش هستم هنوز نرسیدهام. اگر بخواهم از ۲۰ به خودم نمره بدهم شاید نمره ۱۰ را انتخاب کنم و این هم بهخاطر نمرهای است که مردم به من دادهاند. تلاش میکنم که طی چند سال آینده بتوانم موفقیتهای بیشتری کسب کنم و در کارم پیشرفت کنم.
سقف آرزوهای شما از کار اجرا چیست؟
چون شاید اسم خودم آرزو باشد هیچوقت هیچ آرزویی نداشتهام.
در پایان، صحبت خاصی دارید؟
موفقیت بعد از شکست و ناامیدی به دست میآید. اگر کسی در زمانی از زندگی خود شکستها و ناامیدیهای زیادی را تجربه کرد این را به فال نیک بگیرد. همیشه پس از سختیها و رنجهای زیاد، خورشید موفقیت از پشت ابرها بیرون خواهد آمد. شاید اسم شکست و ناامیدی بد باشد اما اگر کسی موفقیتی را کسب کند فقط خودش در آن دخیل نیست، بنده تمام موفقیتهایی را که در طی چند سال گذشته کسب کردهام به غیر از توانمندی و تلاش خودم، شوهرم در کسب این موفقیتها به من کمک زیادی کرده و پشتوانه خیلی خوبی بوده است.
مصاحبه و انتشار: فردین حسینی