همنشینی مردهگان در سردابههای اسرارآمیز قبرستانهای بدره
اینکه در شهرستان بدره چه تعداد از این سردابهها وجود دارد آمار درستی در دسترس نیست اما گفته میشود که همهی قبرستانهای بزرگ طوایف مختلف در روزگاران گذشته از این سردابهها وجود داشته است.
حشمتالله کرمینژاد*
نخستین باری که با دنیای مردهگان در سردابهای زیرزمینی قبرستانهای شهرستان بدره آشنا شدم یکی از سالهای اواخر دهه هشتاد بود. در یک روز تعطیل یکی از افراد سالخورده از اهالی بهرام خانی که با هدف بازسازی یا آگاهی از اسرار درونی یکی از سرابههای قبرستانهای شهرک ولی عصر درب ورودی این سردابه را گشوده بود و به اسرار درونی این سردابه و گورهای درون آن دست پیدا کرده بود بخشی از اسکلت و یک جفت از استخوانهای ساق پا یا ران یکی از متوفیان دههها یا سدههای گذشته را که هنوز سالم مانده بود به فضای بیرونی این سردابه انتقال داده بود و به نوعی در حال ابراز احساسات با این استخوانها بود.
من هم از سر کنجکاوی از ورودی بسیار تنگ این سردابه مقداری را به زحمت داخل شدم و به دنیای اسرارآمیز درون این سردابه سرک کشیدم. بخاطر اینکه این سردابهها و قبرستانهای زیرزمینی به جز دهانه ورودی، هیچ روزنهی دیگری ندارند درون آنها کامل تاریک و وحشتزا بود و من فضای تاریک و هراسناک آن سردابه را به جان نخریدم و بعد از آنکه لحظاتی روی پلکان تاریک آن که شبیه یک پرتگاه در درون تاریکی بود بیرون آمدم.
آن پیرمرد سالخورده اما با یک چراغ قوه که به همراه داشت استخوانهای آن مردهی سالهای دور را که برای نخستین بار برای لحظاتی در بیرون سردابه اشعههای نور و خورشید را لمس میکردند به درون سردابه انتقال داد.
پدر آن پیرمرد قبرش درون آن سردابه بود و او با حالتی اندوهگینانه سالهای دور دوران جوانیاش را به یاد آورد که در مراسم تشیع و خاکسپاری پدرش و انتقال پیکرش به درون آن سردابه حضور داشته بود.
او براساس یافتههایش برای من توضیح داد که این سردابهی زیرزمینی انباشته از استخوانها و اسکلتهای مردگانی است که در دهههای گذشته درون آن به خاک سپرده شدهاند. به گفتهی او که تاکنون چند بار به درون سردابه رفته بود درون آن یک فضایی حدوداً 50 متری است که مردهها بصورت درازکش و بدون گذاشتن در درون قبرهای تنگ انفرادی خاکسپاری شدهاند و در واقع مردههایی که در یک فاصلهی چند ساله دفن شدهاند همگی همنشین هم بوده و دیواری مابین آنها وجود نداشته است. این میزان فضای سردابه متشکل از دو بخش بوده که یک بخش آن قبرستان مردههای جدید بصورت درازکش بوده و بخش دیگر آن یک انبار بزرگ و دیوارکشی شده است که مردههای قدیمیتر دهههای گذشته پس از ورود مردهگان تازهوارد جمعآوری شده و به درون آن انبار انتقال داده شدهاند. در واقع انبار این سردابه پذیرای اکثریت مردهگان متآخری بوده که بصورت ناشناخته روی هم تلنبار شدهاند.
دور تا دور سردابه یک دیوار قطور شبیه بناهای باستانی با سنگهای بزرگ و مالات گچ و ماسه بوده با سقفی احتمالاً چوبی و یک پلکان که بیرون و داخل سردابه را به هم وصل میکند.
اینکه در شهرستان بدره چه تعداد از این سردابهها وجود دارد آمار درستی در دسترس نیست اما گفته میشود که همهی قبرستانهای بزرگ طوایف مختلف در روزگاران گذشته از این سردابهها وجود داشته است.
نکتهی دیگر در مورد این سردابهها این است که همزمان با استفاده از این سردابهها و حتی پیش از ساخت آنها استفاده از قبور انفرادی مستطیلی به شکل امروز هم باب بوده و اینکه چه افرادی در این سردابهها دفن شده و وجه تمایز آنها با مردهگان دیگر چه بوده است همچو فضای تاریک داخل این سردابهها همچنان اسرارآمیز است.
در قبرستانهای به هم پیوسته شهرک ولی عصر و سرتنگ بهرام خانی شهرستان بدره در استان ایلام هنوز هم تعدادی از این سردابهها بصورت حفاظت شده و البته بدون ورود و پذیرش مردههای جدید به حیات خود ادامه میدهند و روی بام این سردابهها و قبرستانهای عمومی زیرزمینی هم تعدادی سنگ قبر افراد درون آن جاگذاری شده اما مربوط به همهی مردگان درون آنها نیست.
استفادهها از این قبرستانهای عمومی و سردابههای زیرزمینی چند دههای است که متوقف شده و ورود و خروجی هم به دنیای درون و اسرارآمیز آنها صورت نمیگیرد. در واقع همهی این سردابهها برای تحویل به تاریخ و سپرده شدن به دنیای باستان مهر و موم شده و در حال به فراموشی سپرده شدن هستند.
در یادداشتهای دیگر برخی رخدادهای تکاندهنده از اندورونهای اسرارآمیز و سرگذشت این سردابهها را روایت میکنم.
*خبرنگار
نخستین باری که با دنیای مردهگان در سردابهای زیرزمینی قبرستانهای شهرستان بدره آشنا شدم یکی از سالهای اواخر دهه هشتاد بود. در یک روز تعطیل یکی از افراد سالخورده از اهالی بهرام خانی که با هدف بازسازی یا آگاهی از اسرار درونی یکی از سرابههای قبرستانهای شهرک ولی عصر درب ورودی این سردابه را گشوده بود و به اسرار درونی این سردابه و گورهای درون آن دست پیدا کرده بود بخشی از اسکلت و یک جفت از استخوانهای ساق پا یا ران یکی از متوفیان دههها یا سدههای گذشته را که هنوز سالم مانده بود به فضای بیرونی این سردابه انتقال داده بود و به نوعی در حال ابراز احساسات با این استخوانها بود.
من هم از سر کنجکاوی از ورودی بسیار تنگ این سردابه مقداری را به زحمت داخل شدم و به دنیای اسرارآمیز درون این سردابه سرک کشیدم. بخاطر اینکه این سردابهها و قبرستانهای زیرزمینی به جز دهانه ورودی، هیچ روزنهی دیگری ندارند درون آنها کامل تاریک و وحشتزا بود و من فضای تاریک و هراسناک آن سردابه را به جان نخریدم و بعد از آنکه لحظاتی روی پلکان تاریک آن که شبیه یک پرتگاه در درون تاریکی بود بیرون آمدم.
آن پیرمرد سالخورده اما با یک چراغ قوه که به همراه داشت استخوانهای آن مردهی سالهای دور را که برای نخستین بار برای لحظاتی در بیرون سردابه اشعههای نور و خورشید را لمس میکردند به درون سردابه انتقال داد.
پدر آن پیرمرد قبرش درون آن سردابه بود و او با حالتی اندوهگینانه سالهای دور دوران جوانیاش را به یاد آورد که در مراسم تشیع و خاکسپاری پدرش و انتقال پیکرش به درون آن سردابه حضور داشته بود.
او براساس یافتههایش برای من توضیح داد که این سردابهی زیرزمینی انباشته از استخوانها و اسکلتهای مردگانی است که در دهههای گذشته درون آن به خاک سپرده شدهاند. به گفتهی او که تاکنون چند بار به درون سردابه رفته بود درون آن یک فضایی حدوداً 50 متری است که مردهها بصورت درازکش و بدون گذاشتن در درون قبرهای تنگ انفرادی خاکسپاری شدهاند و در واقع مردههایی که در یک فاصلهی چند ساله دفن شدهاند همگی همنشین هم بوده و دیواری مابین آنها وجود نداشته است. این میزان فضای سردابه متشکل از دو بخش بوده که یک بخش آن قبرستان مردههای جدید بصورت درازکش بوده و بخش دیگر آن یک انبار بزرگ و دیوارکشی شده است که مردههای قدیمیتر دهههای گذشته پس از ورود مردهگان تازهوارد جمعآوری شده و به درون آن انبار انتقال داده شدهاند. در واقع انبار این سردابه پذیرای اکثریت مردهگان متآخری بوده که بصورت ناشناخته روی هم تلنبار شدهاند.
دور تا دور سردابه یک دیوار قطور شبیه بناهای باستانی با سنگهای بزرگ و مالات گچ و ماسه بوده با سقفی احتمالاً چوبی و یک پلکان که بیرون و داخل سردابه را به هم وصل میکند.
اینکه در شهرستان بدره چه تعداد از این سردابهها وجود دارد آمار درستی در دسترس نیست اما گفته میشود که همهی قبرستانهای بزرگ طوایف مختلف در روزگاران گذشته از این سردابهها وجود داشته است.
نکتهی دیگر در مورد این سردابهها این است که همزمان با استفاده از این سردابهها و حتی پیش از ساخت آنها استفاده از قبور انفرادی مستطیلی به شکل امروز هم باب بوده و اینکه چه افرادی در این سردابهها دفن شده و وجه تمایز آنها با مردهگان دیگر چه بوده است همچو فضای تاریک داخل این سردابهها همچنان اسرارآمیز است.
در قبرستانهای به هم پیوسته شهرک ولی عصر و سرتنگ بهرام خانی شهرستان بدره در استان ایلام هنوز هم تعدادی از این سردابهها بصورت حفاظت شده و البته بدون ورود و پذیرش مردههای جدید به حیات خود ادامه میدهند و روی بام این سردابهها و قبرستانهای عمومی زیرزمینی هم تعدادی سنگ قبر افراد درون آن جاگذاری شده اما مربوط به همهی مردگان درون آنها نیست.
استفادهها از این قبرستانهای عمومی و سردابههای زیرزمینی چند دههای است که متوقف شده و ورود و خروجی هم به دنیای درون و اسرارآمیز آنها صورت نمیگیرد. در واقع همهی این سردابهها برای تحویل به تاریخ و سپرده شدن به دنیای باستان مهر و موم شده و در حال به فراموشی سپرده شدن هستند.
در یادداشتهای دیگر برخی رخدادهای تکاندهنده از اندورونهای اسرارآمیز و سرگذشت این سردابهها را روایت میکنم.
*خبرنگار
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت:10:42