مواظب باشیم شکاف شمال و جنوب دره نشود
باید جملگی کسانی که دل در گرو توسعه استان دارند حول این محور وحدتبخش گردهم آیند که آینده استان ایلام در گرو عبور از تعصبات کور قبیلهای و تغییر نگاهها از ایلسالاری به شایسته سالاری است.
علیاصغر اسدی*
استان ایلام کوچکترین استان کشور است که جمعیت کم اما بافت قبیلهای آن، متراکمترین نگاههای ایل سالارانه کشور را در درون خود جای داده است، هرچند معتقدیم که ایل و طایفه در برهههای مهمی کارکردهایی را به نمایش گذاشته که هیچ قانون و محکمهای توان انجام آن را نداشته است.
اما این سالها معدود انسانهای منفعتطلب با عرضه معجونی ناهمگون از مدیریت ایل سالارانه، مفهومی نادرست از واژه ایل و طایفه به جامعه سنتزده ایلام عرضه داشته و با خلق ایده تعارض منافع کذایی در اذهان مردمان ایل و طایفه، به حدی به این مساله دامن زدهاند که این شکاف و نگاهها تا درون کوره دهاتها پیشروی و به شکل شکاف خانوادگی خود را نشان داده است.
این برداشتهای ناصواب و پمپاژ آن از سوی پستپرستان ایل تبار به گونهای پیش رفته است که این واژه ایل و طایفه که روزگاری به عنوان ضامن امنیت، بقاء و کلیدواژه اتحاد و برادری در راستای رفع تعارضات و ایجاد وحدت معنا میشد، اینک به ابزاری برای گسست و شکاف حتی در بین ایلات و تکهتکه کردن آن به طایفه، خانواده و... تبدیل شده و میرود با تغییر کارکرد از وحدتآفرینی به سمت و سوی دوگانگی و تضاد، نمایی ناصواب از واژه ایل و تبار را به جامعه عرضه نماید.
مع الاسف این سالها تقسیم جغرافیای انتخاباتی استان کوچک ایلام به دو حوزه شمال و جنوب به دستاویزی برای ایل تباران منفعتگرا مبدل شده تا با ارتقای افکار قبیلهسالارانه خود از ایلسالاری به منطقهگرایی، منافع فردی و خانوادگی خود را در دوقطبی شمال و جنوب استان جستجو کنند.
منفعتگرایانی که با دربند کشیدن منافع استان در حصار دهشتناک نگاههای منسوخ عهد عتیقی، هر نوع نگاه توسعهگرایانه مثمر به حال استان را برنتابیده و با پیش کشیدن منافع ایلی و قومی و تحریک جامعه سنتزده ایلام در مناطق مختلف، صید شاهماهی را دنبال میکنند، باید به خود آیند که این ره هرگز تامین کننده منافع استان مرکب از ایلات وطوایف متعدد نخواهد بود.
باید دانست که استان مهجور و محروم از حقوق اولیه خود که سالهاست زیر تیغ نگاههای دوگانهای از جنسی دیگر، عنوان توسعه نیافتگی را یدک کشیده و بر پیکر نحیف این استان زخمهای بیشماری نشسته است و ایجاد شکاف بزرگتر، آن هم به دست مدعیان نخبگی، جفایی بزرگ در حق این استان محسوب میشود چرا که این جسم نحیف، دیگر تحمل هیچ زخمی مخصوصاً با تیغ خودی را نخواهد داشت.
باید به یاد داشت که ایلام ترکیبی ناموزن از ایلات، طوایف، اقوام و قبیلهای گوناگونی است و هر کدام در دوران سختی و شادی به یک اندازه در سرنوشت آن دخیل بوده و خواهند بود، شاید این انتظار بزرگی نباشد که مدیران تصمیمساز باید سهم شایستگان و نخبگان ایلات را در عرصه مدیریت و تعیین سرنوشت استان متوازن واگذار کنند، نه اینکه با نادیده گرفتن دیگری، ترکیبی ناموزن از مدیریت را به گونهای به رخ بکشند تا منشاء تشدید اختلافات طایفهای و ایلی در استان شود و این نکته خود جای بحث جداگانه دارد!
و اما این نکته را نباید از یاد برد که تاریخ گواهی روشن بر این مدعاست که سرزمین کهن ایلام از شمال تا جنوب آن مأمن مردمان نیکوسرشت و باغیرتی بوده است که با برادری و وحدت در ناملایمات، گلیم خود را از آب بیرون کشیدهاند و دفاع مقدس و همسنگری لر، کرد، عرب، لک از یک استان، نه دو حوزه کذایی شمال و جنوب ایلام، تبلور یکی بودن مردمان دیار آلامتو بوده و خواهد بود.
حال باید به این درک مشترک برسیم که منافع مشترک مردمان دیار ایلام، همه ما را گرد هم آورده است و اشتراک دیدگاه در حفظ منافع مشترک باید توان این را داشته باشد که با چشم بستن بر نگاههای مسموم قومی و قبیلهای و با دست رد گذاشتن بر سینه ایلسالاران، از طریق حمایت از نخبگان و شایستگان استان، متعلق به هر نقطه جغرافیایی آن، فصلی نوین در توسعه و زدودن خاکستر محرومیت از رخسار ایلام خلق نماییم.
باید مراقبت کرد که با نگاه منسوخ قبیله سالارانه و جر دادن شکاف کذایی شمال و جنوب استان و ذبح کردن شایستگان و نخبگان آن در پای این نگاههای تاریخ گذشته، توسعه و تعالی استان را هدف قرار ندهیم، باید به این درک برسیم که توسعه شمال تا جنوب استان ،تنها به دست فرزندان توانمند همین آب و خاک میسور خواهد شد و فرجام تمسک به طناب پوسیده طایفهای، قعر چاه تاریک و عمیق قهقرایی و واپسگرایی به عنوان آفت توسعه و پیشرفت است.
اگر امروز رسانههای استان صرفاً بخاطر منافع استان و با هدف رشد و تعالی استان، نقدی را متوجه انتصاب یا عزل مدیری میکنند، به معنای نفی شایستگیها و توانمندیهای فرد خاصی و یا خدایی نخواسته به خاطر انتساب به منطقهای از استان نبوده و نخواهد بود بلکه مراد این است که هر فردی براساس توانمندی و تخصص خود بر مصدری تکیه زند و منشاء اثر باشد چرا که بخشی از توسعه نیافتگی استان و حتی کشور، محصول این نگاه به مدیریت است که هر کسی در جای خود قرار نمیگیرد!
حال آن گونه که مشهود است همین مسأله، شاخک ایل سالاران نفاق مسلک را فعال نموده تا با سوار شدن بر موج جدید و دمیدن بر شکاف و اختلافات شمال و جنوب، از این نمد برای خود کلاهی ببافند، غافل از این که جامعه فرهیخته رسانه که خود پرورش یافته دامن پاک معلم است، نه اسیر بازیهای موهوم شمال و جنوب استان خواهد شد و نه اینکه خود را در مقابل قشر فرهیخته معلم قرار خواهد داد.
باید جملگی کسانی که دل در گرو توسعه استان دارند حول این محور وحدتبخش گردهم آیند که آینده استان ایلام در گرو عبور از تعصبات کور قبیلهای و تغییر نگاهها از ایلسالاری به شایسته سالاری است.
باید یقین حاصل شود که در افق بلند نخبگی ایلام شمال و جنوب معنا و مفهومی نخواهد داشت، چرا که بر این باوریم توسعه شمال، توسعه جنوب و توسعه جنوب، توسعه شمال استان است و این توسعه هم باید به دست نخبگان و شایستگان آن رقم بخورد.
و اما یک توصیه به مدیران استان؛ مراقب باشید با تصمیمات فردمحورانهای که در پشت آن سایه قوم سالاران مشهود است شکاف شمال و جنوب استان را به درهای عمیق تبدیل نکنید و در راستای حذف شکاف شمال و جنوب، نگاه به شایستگان و نخبگان، نگاهی متعادل و متوازن باشد.
همه فرزندان شایسته ایلام از شمال تا جنوب آن شایستگی لازم برای مدیریت درست و منطقی امور را دارند اما با ایجاد توزان در مدیریتها، فرزندان شایسته استان از هر ایل و تباری را در کنار هم قرار داده تا با وحدت و همدلی بر مشکلات استان فایق آیند نه اینکه با تصمیمات اختلاف برانگیز و افزایش شکافها، منافع مردم استان را در این شکاف ایجاد شده حبس نمایید!
*فعال رسانهای
استان ایلام کوچکترین استان کشور است که جمعیت کم اما بافت قبیلهای آن، متراکمترین نگاههای ایل سالارانه کشور را در درون خود جای داده است، هرچند معتقدیم که ایل و طایفه در برهههای مهمی کارکردهایی را به نمایش گذاشته که هیچ قانون و محکمهای توان انجام آن را نداشته است.
اما این سالها معدود انسانهای منفعتطلب با عرضه معجونی ناهمگون از مدیریت ایل سالارانه، مفهومی نادرست از واژه ایل و طایفه به جامعه سنتزده ایلام عرضه داشته و با خلق ایده تعارض منافع کذایی در اذهان مردمان ایل و طایفه، به حدی به این مساله دامن زدهاند که این شکاف و نگاهها تا درون کوره دهاتها پیشروی و به شکل شکاف خانوادگی خود را نشان داده است.
این برداشتهای ناصواب و پمپاژ آن از سوی پستپرستان ایل تبار به گونهای پیش رفته است که این واژه ایل و طایفه که روزگاری به عنوان ضامن امنیت، بقاء و کلیدواژه اتحاد و برادری در راستای رفع تعارضات و ایجاد وحدت معنا میشد، اینک به ابزاری برای گسست و شکاف حتی در بین ایلات و تکهتکه کردن آن به طایفه، خانواده و... تبدیل شده و میرود با تغییر کارکرد از وحدتآفرینی به سمت و سوی دوگانگی و تضاد، نمایی ناصواب از واژه ایل و تبار را به جامعه عرضه نماید.
مع الاسف این سالها تقسیم جغرافیای انتخاباتی استان کوچک ایلام به دو حوزه شمال و جنوب به دستاویزی برای ایل تباران منفعتگرا مبدل شده تا با ارتقای افکار قبیلهسالارانه خود از ایلسالاری به منطقهگرایی، منافع فردی و خانوادگی خود را در دوقطبی شمال و جنوب استان جستجو کنند.
منفعتگرایانی که با دربند کشیدن منافع استان در حصار دهشتناک نگاههای منسوخ عهد عتیقی، هر نوع نگاه توسعهگرایانه مثمر به حال استان را برنتابیده و با پیش کشیدن منافع ایلی و قومی و تحریک جامعه سنتزده ایلام در مناطق مختلف، صید شاهماهی را دنبال میکنند، باید به خود آیند که این ره هرگز تامین کننده منافع استان مرکب از ایلات وطوایف متعدد نخواهد بود.
باید دانست که استان مهجور و محروم از حقوق اولیه خود که سالهاست زیر تیغ نگاههای دوگانهای از جنسی دیگر، عنوان توسعه نیافتگی را یدک کشیده و بر پیکر نحیف این استان زخمهای بیشماری نشسته است و ایجاد شکاف بزرگتر، آن هم به دست مدعیان نخبگی، جفایی بزرگ در حق این استان محسوب میشود چرا که این جسم نحیف، دیگر تحمل هیچ زخمی مخصوصاً با تیغ خودی را نخواهد داشت.
باید به یاد داشت که ایلام ترکیبی ناموزن از ایلات، طوایف، اقوام و قبیلهای گوناگونی است و هر کدام در دوران سختی و شادی به یک اندازه در سرنوشت آن دخیل بوده و خواهند بود، شاید این انتظار بزرگی نباشد که مدیران تصمیمساز باید سهم شایستگان و نخبگان ایلات را در عرصه مدیریت و تعیین سرنوشت استان متوازن واگذار کنند، نه اینکه با نادیده گرفتن دیگری، ترکیبی ناموزن از مدیریت را به گونهای به رخ بکشند تا منشاء تشدید اختلافات طایفهای و ایلی در استان شود و این نکته خود جای بحث جداگانه دارد!
و اما این نکته را نباید از یاد برد که تاریخ گواهی روشن بر این مدعاست که سرزمین کهن ایلام از شمال تا جنوب آن مأمن مردمان نیکوسرشت و باغیرتی بوده است که با برادری و وحدت در ناملایمات، گلیم خود را از آب بیرون کشیدهاند و دفاع مقدس و همسنگری لر، کرد، عرب، لک از یک استان، نه دو حوزه کذایی شمال و جنوب ایلام، تبلور یکی بودن مردمان دیار آلامتو بوده و خواهد بود.
حال باید به این درک مشترک برسیم که منافع مشترک مردمان دیار ایلام، همه ما را گرد هم آورده است و اشتراک دیدگاه در حفظ منافع مشترک باید توان این را داشته باشد که با چشم بستن بر نگاههای مسموم قومی و قبیلهای و با دست رد گذاشتن بر سینه ایلسالاران، از طریق حمایت از نخبگان و شایستگان استان، متعلق به هر نقطه جغرافیایی آن، فصلی نوین در توسعه و زدودن خاکستر محرومیت از رخسار ایلام خلق نماییم.
باید مراقبت کرد که با نگاه منسوخ قبیله سالارانه و جر دادن شکاف کذایی شمال و جنوب استان و ذبح کردن شایستگان و نخبگان آن در پای این نگاههای تاریخ گذشته، توسعه و تعالی استان را هدف قرار ندهیم، باید به این درک برسیم که توسعه شمال تا جنوب استان ،تنها به دست فرزندان توانمند همین آب و خاک میسور خواهد شد و فرجام تمسک به طناب پوسیده طایفهای، قعر چاه تاریک و عمیق قهقرایی و واپسگرایی به عنوان آفت توسعه و پیشرفت است.
اگر امروز رسانههای استان صرفاً بخاطر منافع استان و با هدف رشد و تعالی استان، نقدی را متوجه انتصاب یا عزل مدیری میکنند، به معنای نفی شایستگیها و توانمندیهای فرد خاصی و یا خدایی نخواسته به خاطر انتساب به منطقهای از استان نبوده و نخواهد بود بلکه مراد این است که هر فردی براساس توانمندی و تخصص خود بر مصدری تکیه زند و منشاء اثر باشد چرا که بخشی از توسعه نیافتگی استان و حتی کشور، محصول این نگاه به مدیریت است که هر کسی در جای خود قرار نمیگیرد!
حال آن گونه که مشهود است همین مسأله، شاخک ایل سالاران نفاق مسلک را فعال نموده تا با سوار شدن بر موج جدید و دمیدن بر شکاف و اختلافات شمال و جنوب، از این نمد برای خود کلاهی ببافند، غافل از این که جامعه فرهیخته رسانه که خود پرورش یافته دامن پاک معلم است، نه اسیر بازیهای موهوم شمال و جنوب استان خواهد شد و نه اینکه خود را در مقابل قشر فرهیخته معلم قرار خواهد داد.
باید جملگی کسانی که دل در گرو توسعه استان دارند حول این محور وحدتبخش گردهم آیند که آینده استان ایلام در گرو عبور از تعصبات کور قبیلهای و تغییر نگاهها از ایلسالاری به شایسته سالاری است.
باید یقین حاصل شود که در افق بلند نخبگی ایلام شمال و جنوب معنا و مفهومی نخواهد داشت، چرا که بر این باوریم توسعه شمال، توسعه جنوب و توسعه جنوب، توسعه شمال استان است و این توسعه هم باید به دست نخبگان و شایستگان آن رقم بخورد.
و اما یک توصیه به مدیران استان؛ مراقب باشید با تصمیمات فردمحورانهای که در پشت آن سایه قوم سالاران مشهود است شکاف شمال و جنوب استان را به درهای عمیق تبدیل نکنید و در راستای حذف شکاف شمال و جنوب، نگاه به شایستگان و نخبگان، نگاهی متعادل و متوازن باشد.
همه فرزندان شایسته ایلام از شمال تا جنوب آن شایستگی لازم برای مدیریت درست و منطقی امور را دارند اما با ایجاد توزان در مدیریتها، فرزندان شایسته استان از هر ایل و تباری را در کنار هم قرار داده تا با وحدت و همدلی بر مشکلات استان فایق آیند نه اینکه با تصمیمات اختلاف برانگیز و افزایش شکافها، منافع مردم استان را در این شکاف ایجاد شده حبس نمایید!
*فعال رسانهای
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت:10:45