نه برای سیاست، برای اخلاق
تمام مشکلات جهان از بیتوجهی به اخلاق حرفهای آب میخورد چپها راستها را انسان متمدن نمیبینند راستها چپها را قدرتطلب و کافر میدانند.
محمدرضا رستمپور*
چند روزی است این جمله ی کامو فیلسوف و هنرمند فرانسوی بدجوری ذهنم را مشغول کرده است که میگوید: "میجنگیم نه برای قدرت، برای عدالت، نه برای سیاست، برای اخلاق، نه برای سلطه کشور، برای عظمت کشور" اما قسمت ترجیح اخلاق بر سیاستش، خود یک راهکار کامل برای بهبود اوضاع جهان است.
به نظر میرسد منظور کامو جنگیدن با اسلحه نیست و تلاش فکری و اندیشیدن و سعی در تثبیت خوبی و صلح و آرامش را در نظر دارد.
اخلاق در شکل واقعی ( فراتر از شکل پیش پا افتاده و ظاهریاش) یعنی رعایت چارچوب های حرفه ای خوب زیستن یعنی کنترل حس دیکتاتوری و خود خواهی و حذف دیگران و فاشیست درون اخلاق اگر به درستی رعایت شود و هر کسی بتواند چیزی را که برای سعادت خود و هم فکرانش می خواهد برای کل بشریت نیز بخواهد و بیرون از دایره فکری خود به دیگران نیز به عنوان بخش لازم جهان نگاه کتد و دیگری را وحشی و کافر و ملحد و خون حلال یا کند ذهن و بی فکر نبیند، می تواند سیاست و قدرت و حکومت و اقتصاد و آموزش و پرورش جهان را به سمت خوب زیستن و محیط زیست سالم و جامعه هن زیست سالم راهنمایی کند.
تمام مشکلات جهان از بی توجهی به اخلاق حرفه ای آب می خورد چپ ها راست ها را انسان متمدن نمی بینند راست ها چپ ها را قدرت طلب و کافر می دانند جمهوری خواهان خود را مرکز جهان می بینتد و هر چیزی غیر خود را محدود و محکوم و ساده لوح می بینند دموکرات ها جمهوری خواهان را کوتاه فکر و فاشیست و محدود نگر می بینند در حالی اگر در چاچوب اخلاق حرفه ای به دیگری نگاه کنند و حهان را نیازمند رنگین کمان و طیف های مختلف فکری ببینند و خود را حقیقت خالص و کل خقیقت تبینیم دنیا به سمت درستش تغییر جهت می دهد
مولانا با داستان فیل در تاریکی به شکلی زیبا به این مسئله پرداخته است که هر کسی چیزی که خود لمس می کتد را حقیقت می پندارد و روشنایی که سر برسد و بر تاریکی تفکرش بتابد مشخص می شود که تنها بخش ناقص و کوچکی از حقیقت را دیده است!
در حفیقت این اخلاق حرفه ای است که به دیگران نیز حق متفاوت بودن ، حق مخالف بودن و حق حضور داشتن می دهد و برای آنها هم سهم زیستن در نظر می گیرد.
اگر همین اخلاق حرفه ای در جامعه امروز ما حاکم می شد هیچوقت یک گروه یا یک تفکر زمان به قدرت رسیدن، گروه مخالفش را کامل حذف نمی کرد و حقی برای حیات فکری آتها هم قائل می شد شاید اینگونه که فساد و بالانشینی ناشایست ها و ناشاستگیها و بینظارتی و فساد اداری و اقتصادی بیداد نمیکرد!
اخلاق حرفه ای اگر رواج پیدا کتد و به فرهنگ تبدیل شود دیگر شاهد این همه نابرابری و سیاس بازی و جنگ قدرت نخواهیم بود
زمانی که انسان ها بتوانند خود برتر بینی را کنترل کنتد و به جای تقابل و انکار همدیگر در کنار همدیگر یک طیف رنگین کمانی تشکیل دهند آن وقت می شود به بهبود سیاست و اقتصاد و دولت داری و جامعه سالم امیدوار بود
و اگر اخلاق حرفه ای از شخصیت فردی گرفته تا شخصیت اجتماعی و بین المللی همچنان نادیده و منزوی بماند شاید سیر زوال جهان همجنان به سرعت ادامه یابد و کسی ککش نگزد!
*نویسنده ادبی
چند روزی است این جمله ی کامو فیلسوف و هنرمند فرانسوی بدجوری ذهنم را مشغول کرده است که میگوید: "میجنگیم نه برای قدرت، برای عدالت، نه برای سیاست، برای اخلاق، نه برای سلطه کشور، برای عظمت کشور" اما قسمت ترجیح اخلاق بر سیاستش، خود یک راهکار کامل برای بهبود اوضاع جهان است.
به نظر میرسد منظور کامو جنگیدن با اسلحه نیست و تلاش فکری و اندیشیدن و سعی در تثبیت خوبی و صلح و آرامش را در نظر دارد.
اخلاق در شکل واقعی ( فراتر از شکل پیش پا افتاده و ظاهریاش) یعنی رعایت چارچوب های حرفه ای خوب زیستن یعنی کنترل حس دیکتاتوری و خود خواهی و حذف دیگران و فاشیست درون اخلاق اگر به درستی رعایت شود و هر کسی بتواند چیزی را که برای سعادت خود و هم فکرانش می خواهد برای کل بشریت نیز بخواهد و بیرون از دایره فکری خود به دیگران نیز به عنوان بخش لازم جهان نگاه کتد و دیگری را وحشی و کافر و ملحد و خون حلال یا کند ذهن و بی فکر نبیند، می تواند سیاست و قدرت و حکومت و اقتصاد و آموزش و پرورش جهان را به سمت خوب زیستن و محیط زیست سالم و جامعه هن زیست سالم راهنمایی کند.
تمام مشکلات جهان از بی توجهی به اخلاق حرفه ای آب می خورد چپ ها راست ها را انسان متمدن نمی بینند راست ها چپ ها را قدرت طلب و کافر می دانند جمهوری خواهان خود را مرکز جهان می بینتد و هر چیزی غیر خود را محدود و محکوم و ساده لوح می بینند دموکرات ها جمهوری خواهان را کوتاه فکر و فاشیست و محدود نگر می بینند در حالی اگر در چاچوب اخلاق حرفه ای به دیگری نگاه کنند و حهان را نیازمند رنگین کمان و طیف های مختلف فکری ببینند و خود را حقیقت خالص و کل خقیقت تبینیم دنیا به سمت درستش تغییر جهت می دهد
مولانا با داستان فیل در تاریکی به شکلی زیبا به این مسئله پرداخته است که هر کسی چیزی که خود لمس می کتد را حقیقت می پندارد و روشنایی که سر برسد و بر تاریکی تفکرش بتابد مشخص می شود که تنها بخش ناقص و کوچکی از حقیقت را دیده است!
در حفیقت این اخلاق حرفه ای است که به دیگران نیز حق متفاوت بودن ، حق مخالف بودن و حق حضور داشتن می دهد و برای آنها هم سهم زیستن در نظر می گیرد.
اگر همین اخلاق حرفه ای در جامعه امروز ما حاکم می شد هیچوقت یک گروه یا یک تفکر زمان به قدرت رسیدن، گروه مخالفش را کامل حذف نمی کرد و حقی برای حیات فکری آتها هم قائل می شد شاید اینگونه که فساد و بالانشینی ناشایست ها و ناشاستگیها و بینظارتی و فساد اداری و اقتصادی بیداد نمیکرد!
اخلاق حرفه ای اگر رواج پیدا کتد و به فرهنگ تبدیل شود دیگر شاهد این همه نابرابری و سیاس بازی و جنگ قدرت نخواهیم بود
زمانی که انسان ها بتوانند خود برتر بینی را کنترل کنتد و به جای تقابل و انکار همدیگر در کنار همدیگر یک طیف رنگین کمانی تشکیل دهند آن وقت می شود به بهبود سیاست و اقتصاد و دولت داری و جامعه سالم امیدوار بود
و اگر اخلاق حرفه ای از شخصیت فردی گرفته تا شخصیت اجتماعی و بین المللی همچنان نادیده و منزوی بماند شاید سیر زوال جهان همجنان به سرعت ادامه یابد و کسی ککش نگزد!
*نویسنده ادبی
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۴۰۳ ساعت:05:08